دیشب یه خواب آرامش بخش دیدم...
توی یه جمع خانوادگی بودیم و داشتیم فیلم میدیدم...من سیاوش و از پشت بغل کرده بودم و داشتم توی خواب فکر میکردم که چقدر عاشقشم و پیش خودم میگفتم دلم میخواد ماچ ماچش کنم ولی مثل اینکه یکم توی اون جمع موذب بودم...بعد پیش خودم گفتم شوهرته ببوسش این فکرای مزخرف چیه...بعد همونجوری که سیاوش تو دلم بود همونجوری ماچ ماچیش کردم و اونم همونجوری تو بغلم بود و فیلمش و میدید...بهترین لحظهی زندگیم و تجربه کردم...
خدایا کمکم کن
خدایا مواظب سیاوش ام....خیلی خدایا...التماست میکنم...