loading...

برای سیاوش ام

بازدید : 292
جمعه 17 مهر 1399 زمان : 0:38

دیشب یه خواب آرامش بخش دیدم...

توی یه جمع خانوادگی بودیم و داشتیم فیلم می‌دیدم...من سیاوش و از پشت بغل کرده بودم و داشتم توی خواب فکر می‌کردم که چقدر عاشقشم و پیش خودم میگفتم دلم میخواد ماچ ماچش کنم ولی مثل اینکه یکم توی اون جمع موذب بودم...بعد پیش خودم گفتم شوهرته ببوسش این فکرای مزخرف چیه...بعد همون‌جوری که سیاوش تو دلم بود همون‌جوری ماچ ماچیش کردم و اونم همون‌جوری تو بغلم بود و فیلمش و میدید...بهترین لحظه‌ی زندگیم و تجربه کردم...

خدایا کمکم کن

خدایا مواظب سیاوش ام....خیلی خدایا...التماست میکنم...

852 دو طفلان مسلم (ع) اشـعار
نظرات این مطلب

تعداد صفحات : 0

آرشیو
آمار سایت
  • کل مطالب : <-BlogPostsCount->
  • کل نظرات : <-BlogCommentsCount->
  • افراد آنلاین : <-OnlineVisitors->
  • تعداد اعضا : <-BlogUsersCount->
  • بازدید امروز : <-TodayVisits->
  • بازدید کننده امروز : <-TodayVisitors->
  • باردید دیروز : <-YesterdayVisits->
  • بازدید کننده دیروز : <-YesterdayVisitors->
  • گوگل امروز : <-TodayGoogleEntrance->
  • گوگل دیروز : <-YesterdayGoogleEntrance->
  • بازدید هفته : <-WeekVisits->
  • بازدید ماه : <-MonthVisits->
  • بازدید سال : <-YearVisits->
  • بازدید کلی : <-AllVisits->
  • کدهای اختصاصی