دیشب هیچ کاری نمیتونستم بکنم جز گریه...از جام تکون نخوردم...
بالش ام خیس بود...
قرص خوردم که شب و دووم بیارم...
نمیدونم هنوز بسته به دست سیاوش رسیده یا نه....
دیشب هیچ کاری نمیتونستم بکنم جز گریه...از جام تکون نخوردم...
بالش ام خیس بود...
قرص خوردم که شب و دووم بیارم...
نمیدونم هنوز بسته به دست سیاوش رسیده یا نه....
تعداد صفحات : 0